موارد تحلیل صرفی که در تجزیه و ترکیب باید رعایت شود
معیارهای تحلیل صرفی اسم عبارتند از:
1_ نوع کلمه(اسم، فعل، حرف)
- ۱ نظر
- ۲۶ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۲۰
شخصی که لکنت زبان داشت و روزی به حضور رسول خدا (ص) با همان زبان الکن خود که حرف لام را تلفظ کرده نمی توانست، پرسید: (امن مبر صیام فی ام سفر) که پیامبر اسلام به مثل خود او به او جواب دادند و فرمودند: (لیس من امبر صیام فی ام سفر)
که شکل درست جمله ممکن چنین باشد (امن البر صیام فی السفر؟ )
لیس من البر صیام فی السفر ؟)
که آیا در مسافرت روزه گرفتن برای مسافر کار خوبی است؟
که جواب آن را پیامبر اسلام به مثل خودش دادند که در سفر روزه گرفتن برای مسافر کار خوبی نیست که چنین برخورد صمیمی با مردم سبب عشق و علاقۀ مردم بیشتر به اسلام و پیامبر عزیز شان گردید.
{فرمول کلی که مارا از حفظ کردن همه وزنهای جمع منتهی الجموع بی نیاز می کند:
اسم شرط اسمی است که بیشتر بر دو جمله فعلیه وارد می شود و مضمون جمله اول را شرط وقوع جمله دوم قرار می دهد مانند: «مَن یَطلُب یَجِد» که طلب شرطی است برای پیدا کردن. فعل اول را فعل شرط و فعل دوم را اجزای شرط می نامند و اگر این افعال مضارع باشند هر دو مجزوم می شوند.
مَن، ما، مهما، أیّ، حیثما، إِذها، متی، أینما، أنّی، أیّان، کیفما
1- ضمائر و اسماء اشاره مکانیه :نه منعوت قرار می گیرند ونه نعت واقع می شوند
2- اسم عَلَم: فقط موصوف هستند نه صفت
3-اسماء اشاره غیر مکانیه : هم صفت وهم موصوف واقع می شوند:جاءَ هذا الأدیب/جاء الغلامُهذا{غلام هذا«چون بعد از نکره صفت می آید» پس غلام باید نکره باشد»م.ع}
4-موصولی که با الف ولام آغازشده باشد:صفت هستند نه موصوف:جاءَ رجلٌ الذی یشارالیه بِالبَنانِ -◘بنان:سرانگشت
* جمله ی بعد از نکره صفت به حساب می آیدوجمله بعد از معرفه حال
☺نشانه های الف تأنیث چیست؟
1- الف تأنیث جزء حروف اصلی نیست(نه فاعل الفعل نه عین الفعل نه لام الفعل)
الف مقصوره در صورتی نشانه مؤنث است که زائد بر سه حرف اصلی با شد مثلاً:
( ک، ب، ر+ ی= کبری ) بنابراین الف مقصوره در اسمهایی مثل موسی، عیسی، مصطفی و---نشانه مؤنث نیست
به عبارت دیگر،الف مقصوره در مونث های لفظی مثل موسی ،عیسی ملحق به زائد محسوب می شود
2- قبلش حداقل سه حرف اصلی باشد
3-در آخر کلمه باشد (یعنی بعدش هیچ حرفی نباشد)
4- مقلوب از «واو»و «یاء»نباشد
مثالهای جامع شرایط بالا: بشری. - تقوی.-ذکری. - دعوی.- کبری.-صغری.-حمراء