موارد تحلیل صرفی که در تجزیه و ترکیب باید رعایت شود
سه شنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۲۰ ب.ظ
معیارهای تحلیل صرفی اسم عبارتند از:
1_ نوع کلمه(اسم، فعل، حرف)
2_ نوع اسم(منظور نامی است که علمای علم صرف برای اسم مورد نظر تعیین کردهاند مانند: اسم اشاره، ضمیر، اسم آلت، اسم جنس و...)
3_ تعداد(مفرد، مثنی، جمع)
4_ جنس(مذکر یا مؤنث)
5_ معرب یا مبنی: هر اسمی که حرکت حرف آخر آن در اثر عامل تغییر نماید به آن اسم معرب گفته میشود مانند: جاءَ الرَجُلُ، رَأیْتُ الرَجُلَ، نَظَرْتُ الی الرَجُلِ با توجه به مثال حرکت حرف لام در کلمه الرجل تغییر کرده است، پس این کلمه معرب است.
هرگاه در اثر عامل حرف آخر اسم تغییر نکند و در ظاهر آن تغییری حاصل نگردد به آن اسم مبنی گفته میشود مانند: یَنَْفَعُ ذالِکَ، رَأیْتُ ذالِکَ، نَظَرْتُ الی ذالِکَ با توجه به مثال حرکت حرف آخر کلمه ذالک تغییر نکرده است که اصطلاحا به این نوع کلمات مبنی گفته میشود.
6_ نکره یا معرفه: (نکره یعنی ناشناس و معرفه یعنی شناختهشده) بطور کلی همه اسماء مبنی معرفه هستند و در اسمهای معرب تنوین علامت نکره بودن اسم است و الف و لام در ابتدای اسم نشانه معرفه بودن آن اسم میباشد.
7_ متصرف یا غیر متصرف: به اسمی متصرف گفته میشود که دارای مشتقات و شکلهای مختلف از یک ریشه باشد، به گفته دیگر هرگاه از ریشه اسمی بتوان؛ مفرد، مثنی، جمع، نسبة الیه و کوچک نمودن ساخت آن اسم متصرف است. مانند: الْبَیْت(خانه) الْبَیْتان(دو خانه) الْبُیوت(خانهها) الْبَیْتیّ(خانهای) الْبُیَیْت(خانه کوچک) و غیر متصرف آن اسمی است که فقط یک شکل دارد مانند: مَنْ(کسی که) هُوَ، ها، عِنْدَ، ذالِکَ که همیشه به یک صورت ظاهر میشوند.
8_ جامد یا مشتق: مشتق عبارت از آن اسمی است که از ریشه فعلی ساخته شده باشد و دارای وزن مشخص باشد در اینجا فقط وزنهای مشتقات را نام میبریم(اسم فاعل-فاعل-، اسم مفعول-مفعول-، صفت مشبّهه-فَعیل-، صیغه مبالغه-فَعّال، فَعول، فِعال-، افعل تفضیل-اَفْعَل-، مصدر-از طریق کتب لغت قابل شناسایی است-، اسم زمان و مکان-مِفْعَل، مَفْعِل-، اسم آلت-مِفْعال- و اسم فعل-به کتب لغت مراجعه شود-).
مثال تحلیل صرفی اسم ( المعلمات ) = اسم - جمع مونث سالم - معرب - مشتق (اسم فاعل )
معرفه -منصرف - صحیح الآخر
موارد تحلیل صرفی فعل :
۱- زمان فعل :
الف - فعل ماضی: درعربی 14 صیغه دارد و دارای یک ریشهی سه حرفی است : ذَهَبَ - ذهبا
.ب- مضارع:(ا، ت، ی، ن) نشانههای فعل مضارع است که در اول فعل می آیند : یَذْهَبُ،یَذْهَبانِ
ج - امر: امر حاضر از 6 صیغهی مخاطب مضارع ساخته میشود.
۲- صیغه: الغائب، المخاطب، متکلم وحده و .... را صیغهی فعل گوییم.
۳- ثلاثی: فعل ثلاثی بر دو نوع است. 1) مجرد 2)مزید
الف- ثلاثی مجرد: فعلی که در باب نرفته است واز 3 حرف تشکیل شده است: ذَهَبَ
ب- ثلاثی مزید: فعلی که در بابهای اِفْعال، تفعیل، مُفاعلة و …. برود
و از 3 حرف بیشتر است: کَلَّمَ، یُنْزِلُ، اِسْتَخْرَجَ
۴- معتل: فعلی که حروف (و ا ی ) در ریشهی آن است و بر 4 نوع است:
مثال : وعد -اجوف: قال - ناقص: رجا - لفیف (مفروق:وقی و مقرون:طوی)
۵- صحیح: فعلی که معتل نباشد. مهموز، مضاف، سالم، جزء فعل صحیح است.
۶-لازم: فعلی که نیاز به مفعول به ندارد و فقط فاعل دارد. (ذَهَبَ عَلیٌّ )ذَهَبَ: لازم
۷- متعدی: فعلی که علاوه بر فاعل، مفعول به نیز دارد.( کَتَبَ عَلیٌّ الدرسَ. )کَتَبَ : متعدی
۸- معرب: افعال مضارع به جز صیغه (6 و 12) معرب هستند. توضیح معرب داده شده است
۹- مبنی: فعلهای ماضی، فعلهای امر و صیغهی 6 و 12 مضارع، مبنی هستند.
۱۰- معلوم: فعلی است که فاعل آن مشخص است مانند: کَتَبَ عَلیٌّ الدرسَ.
۱۱- مجهول: فعلی است که فاعل آن نا معلوم است و نایب فاعل جای فاعل راگرفته است
ماضی مجهول مانند: کَتَبَ = کُتِبَ / مضارع مجهول مانند: یَکْتُبُ = یُکْتَبُ
مثال: تحلیل صرفی فعل : یستخدمون= فعل مضارع/ للغائبین، ثلاثی مزید، متعدی،معلوم،
صحیح، معرب، سالم.
موارد تحلیل صرفی حرف :
1- ذکر نام حرف مانند :حروف جاره، ناصبه، جازمه و …..
2-عامل، غیرعامل
3-نوع بناء حرف : مبنی بر فتح – مبنی برکسر-مبنی بر سکون – مبنی برضم
مثال: تحلیل صرفی (فی) = حرف ، حرف جر، عامل، مبنی بر سکون.
- ۹۴/۰۳/۲۶