جمع منتهی الجموع
جمع منتهی الجموع:{(جمع الجمع) (یعنی جمعهای پنج حرفی یا شش حرفی که حرف سوم آنها الف باشد)} (قائم مقام دو سبب از عوامل منع صرف است)
{فرمول کلی که مارا از حفظ کردن همه وزنهای جمع منتهی الجموع بی نیاز می کند:
جمع مکسری که سومین حرفش الف است و بعد از آن هم بیش از یک حرف دارد غیر منصرف استï شیاطین -قوانین -مجانین-أکارِم - اجانب - احادیث- فواصِل ، أنامِل ،ریاحیْن ،أراجیْز- تلامیذ- اساتید- مَساجِد- سحائب- فَیاصِل- جوانب ، قواعد- اَکارِم، اصابع- دَراهِم-قَنادیل- دَیاجیر- مفاتیح، مصابیح - اَناشید- سنابل
توجه ،همینها اگر بعدش تای گرد بیاد منصرف می شود:ملائک«غیر منصرف»ïملائکَة«منصرف»
اساتیدïاساتذة / تلامیذïتلامذة)استاد محمد واعظی}
[جمع غیر منصرف همان « جمع منتهی الجموع » است یعنی جمعی که بعد از الف دو حرف متحرک یا سه حرف که وسطش « یاء » ساکن است باشد « فواصِل ، أنامِل ،ریاحیْن ،أراجیْز »]
یکی از اسباب منع صرف که قائم مقام دو سبب است ،جمع منتهی الجموع است به شرطی که بر وزن«مَفاعِل»»[اَ فاعِل] یا «مَفاعیل»[اَ فآعِیْل] یا وزنهایی شبیه اینها بیاید یعنی:
{مَفَاعِل:مسجد....»مَساجِد // فَعَائِل[فَعَائِل]...» سحابة ....» سحائب(یا:عجوزï«عَجاوزïعجائز – نَـیِّفïنیایفïنیائف * اَوَّلïاَواولïاَوائل
// فیاعِل....» فَیاصِل // فَوَاعِل: جانب ....» جوانب ، قواعد/ واصِلَةïوَواصِلïأواصِل
// اَفَاعِل ....» اَکارِم، اصابع // فَعَالِل : دِرْهَم....» دَراهِم
// فَعَالِیْل: قِنْدیل....» قَنادیل:چراغ آویز،مشعلی که از سقف آویزان کنند// فیاعیل: دَیْجور ....» دَیاجیر
//مَفَاعِیْل :مفتاح ...» مفاتیح، مصابیح// أفاعیْل...» اسابیع -اَناشید:شعرهایی که در ثنا خوانده می شود
▒♦الف)جمعی که بر وزن «مَفاعِل»[یا..» فَعَائِل- فَوَاعِل- اَفَاعِل- فَعَالِل] باشدبا در نظر گرفتن شرایط ذیل، غیر منصرف است :
1- حرف اول آن جمع ،مفتوح باشد مانند:مَساجِد
2- حرف سوّم آن جمع ،الف باشد،مانند: مَساجِد - دراهِم
3- الف،عوض از حرفی نباشد(زائده باشد)،مانند: الف در مساجد
با این قید لفظ «یمانی»و «شامی»در مورد نسبت به یمن و شام خارج می شود چه آنکه الف عوض از یاءنسبت است که یکی از دو یاءحذف گردیده است.{ یمنïیمنیَّïیمنییïیمانی}/ودر «شامی» هم حرف دوم الف است نه حرف سوم
4- بعد از الف، دو حرف قرار گیرد، با این تفاوت که حرف اول مکسور باشد ،مانند: مَساجِد / مَجالِس
5- کسره حرف اوّلی که بعد از الف قرار می گیرد ،عارضی نباشد ،بنابر این با قید مزبور کلمه «جمالِِین »خارج می شود زیرا کسره لام عارضیست و در حال رفع ،مضموم «جمالُون» می شود
ومانند «قضایا»و«سجایا»که در اصل« قضایی»و «سجایی» بر وزن «مفاعل»بوده اند آنگه کسره یاء بدل به فتحه و یاءدوم بدل به الف شده است.قضایِی....» قضایَی....»قضایا
▒♦ ب)و اگر جمع منتهی الجموع بر وزن«مفاعیْل»[یا..» فَعَالِیْل- أفاعیْل] بود علاوه بر شرایطی که برای «مفاعل» گفته شد این شرط هم به آن اضافه می شودکه :
باید بعد از الف سه حرف موجود بوده و حرف وسط ساکن باشد مانند مَصابیْح و قنادیْل
- ۹۴/۰۱/۲۸