عدد در زبان عربی
عدد در زبان عربی به دو دسته ی اصلی و ترتیبی تقسیم می شود .
1-عدد اصلی مثل: ثلاث...» سه
2-عداد ترتیبی مثل: الثالث....» سوم
توضیح:
- ۴ نظر
- ۱۰ مرداد ۹۵ ، ۲۱:۳۲
عدد در زبان عربی به دو دسته ی اصلی و ترتیبی تقسیم می شود .
1-عدد اصلی مثل: ثلاث...» سه
2-عداد ترتیبی مثل: الثالث....» سوم
توضیح:
« الف وهمزه» جزو حروف مبانی هستند که به این حروف ، حروف «الفباء»،« هجاء» و « أبتثیّ »
تعریف حروف هجاء :
هجاء در لغت به معنای شماردن حروف به اسامی آنها است و در اصطلاح تجوید مجموع حروف را از الف تا یاء، حروف تهجی می نامند که تعداد این حروف درعربی 28 عدد و به عقیده بعضی 29 عدد است (البته با دلایلی که ذکر خواهیم کرد عدد 28 صحیح تر به نظر میرسد) و در فارسی نیز 32 عدد است و در واقع الفبای عربی مانند الفبای فارسی میباشد و فقط چهار حرف کمتر دارد که عبارتند از ( چ – پ – گ – ژ ) ( چپ گژ). پس الفبای عربی که آن را حروف هجاء و حروف تهجّی هم میگویند 28 حرف میباشد که شکل هندسی و اسامیشان به قرار ذیل است:
2.1. «أم» متّصله: پرکاربردتر از «أم» منقطعه است و آن حرفی است که قبل و بعدِ آن از نظر معنایی کاملاً با هم در ارتباطاند و امکان جدا کردن آنها از همدیگر وجود ندارد. به طور کلّی «أم» متّصله در دو موضع به کار میرود:
2.1.1. پس از همزهی تسویه: همزهی تسویه، همزهای است که از معنای استفهامی خارج شده و بر تساوی قبل و بعدِ «أم» متصلّه دلالت میکند و بیشتر پس از واژهی «سواء» به کار میرود (سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أأنْذَرْتَهُمْ أمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ)
2.1.2. پس از همزهی استفهام: و منظور از آن تعیین مصداقْ میان قبل و بعد از «أم» باشد، که در این صورت از نظر معنایی با «أو» مساوی است (أأنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ).
نکته: معطوفِ «أم» متصله، هم میتواند جمله باشد و هم میتواند اسم باشد (أأنْتُمْ أعْلَمُ أمِ اللَّهُ)
«أم» منقطعه: قبل و بعد از آن، با همدیگر ارتباط ندارند؛ یعنی میتوان قبل و بعدِ «أم» منقطعه را مستقل از یکدیگر به کار برد.
· شیوهی تشخیص از «أم» متّصله:
اولاً: پس از همزهی تسویه و همزهی استفهامیه به کار نمیرود؛
ثانیاً: بیانگر مفهوم اضراب است، نه تساوی یا تعیین مصداق؛
· «أم» منقطعه بیشتر بر نوعی استفهام دلالت دارد و تنها میتواند جمله را بر جمله عطف کند (قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الأعْمَى وَ الْبَصِیرُ أمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُمَاتُ وَ النُّورُ أمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکاءَ)
توضیح در ادامه مطلب
کان الطالبُ قد ذهب إلی بیته. / الطالب کان قد ذهب الی بیته. ( دانش آموز به خانه اش رفته بود. )
کان الطالبان قد ذهبا إلی بیتیهما. / الطالبان کانا قد ذهبا الی بیتیهما.
ب - ماضی استمراری: ( کان + اسم کان + فعل مضارع )
کان الرجل یُسافر. / الرجل کان یسافر. ( مرد مسافرت می کرد. )
کان الرجلان یسافران. / الرجلان کانا یسافران.
( نکته: تقدیم و تأخیر بین کان و اسم کان در هر حال جایز است. )
ج - ماضی نقلی: ( قد + فعل ماضی )
قد سافر زیدٌ. ( زید مسافرت کرده است. )
( نکته: فعلی با نام ماضی نقلی در زبان عربی وجود ندارد ولی حرف « قد » بر سر فعل ماضی به آن تحقّق می بخشد و وقوع آن را تأکید می کند. در حالیکه این حرف همراه فعل مضارع، شک و احتمال وقوع فعل را می رساند که در این صورت معنای این حرف در فارسی « شاید » است. )
د - ماضی ساده:
سافر زیدٌ. ( زید مسافرت کرد. )
ماضی |
تحقیق |
قد أفلَحَ ألمومِنونَ |
به تحقیق مومنان رستگار شدند |
تقریب |
قَد قامَت ألصلاة |
هم اکنون نماز به پا شده است |
|
مضارع |
تقلیل یا شک |
1-قد یَصِدقُ الکذوبُ 2-هُوَ قَد یَنامُ فی ألنهار |
1-گاهی(شاید) دروغگو؛راست هم می گوید 2-او گاهی(شاید) در روز می خوابد |
مطابق با نقش خود در عبارت اعراب می پذیرد .
....» وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللَّـهُ» (بقره 197) هر گاه کار نیک کند خداوند میداند او را
تفاوت اسم جنس و عَلَم جنس از نظر موضوع له این است که اسم جنس برای ذات ماهیت، بیهیچ قید و شرطی، وضع شده و حتی قید «لا بشرطی» در معنای آن مدخلیتی ندارد؛ اما بنا بر نظریه مشهور، موضوع له عَلَم جنس، نفس ماهیت - بما هی هی - نیست، بلکه قیدی هم ضمیمه آن میباشد که عبارت است از تعین داشتن و مشخص بودن آن ماهیت، لکن نه به تعین خارجی بلکه با تعین در ذهن و از طریق توجه ذهن به آن.
البته نظریه غیر مشهور در مورد عَلَم جنس آن است که از این لحاظ با اسم جنس تفاوتی ندارد.
تفاوت دیگر آن است که اسم جنس معرفه نیست، اما عَلَم جنس، معرفه است و احکام معرفه بر آن مترتب میشود.